در سال های اخیر گوگل و مایکروسافت با ساختن و ارائه دادن انواع مختلف کمپین های تبلیغاتی تلاش بر این داشته اند که راه را برای کاربران خود راحت تر و بازخورد آن ها را از تبلیغات بیشتر کنند. در ادامه با 4 چالش انتخاب کلمات کلیدی بیشتر آشنا خواهید شد.
اما از من بشنوید که با تجربه ی چندین ساله ای که در زمینه ی ساختن کمپین های تبلیغاتی داشته ام تا کنون هیچ کدام از این کمپین نتوانسته اند جای کمپین های سرچ گوگل را بگیرند.
دلیل آن هم این است که شما در کمپین های سرچ گوگل تبلیغات خود را به کاربرانی نمایش می دهید که دقیقا به دنبال محصولات و خدمات شما بوده اند و در گوگل به دنبال شما می گشته اند. نه این که مانند سایر کمپین های تبلیغاتی در حال اسکرول کردن یا بازی کردن باشند و تبلیغات شما برای آنها ایجاد مزاحمت کند! 🙂
کمپین های سرچ گوگل و چالش های آنان
شکی در این نیست که کمپین های سرچ گوگل از بهترین نوع کمپین های تبلیغاتی هستند. کاربرانی که از طریق این کمپین ها وارد سایت شما میشوند کاربران بسیار هدفمندی هستند و دقیقا می دانند که به دنبال چه می گردند.
اما بر خلاف هدفمندی و مزایای بسیار این کمپین ها، مدیریت و بهینه سازی این کمپینها به آن راحتیها که به نظر میرسد نیست.
به 1001 و دلیل میتوانم شما را قانع کنم که کمپین های سرچ گوگل از پیچیدهترین انواع کمپینهای تبلیغاتی هستند و مدیریت درست آنها با چالشهای زیادی همراه است.
کمپین های سرچ به شما بالاترین میزان کنترل پارامترها را در بین کمپینهای مختلف میدهند. همانطور که میدانید هر چقدر قدرت و کنترل شما بیشتر باشد مسئولیت شما نیز سختتر و با چالش بیشتری همراه خواهد بود. من در این سالها کمپین های سرچ بسیاری را دیدهام که بهینه سازی درستی روی آنها انجام نشده است و به جای اینکه باعث رشد و پیشرفت کسب و کار شوند فقط بودجه را هدر دادهاند.
یکی از مهمترین مشکلاتی که باعث میشود کمپین های سرچ کارآمدی خود را از دست بدهند این است که کلمات کلیدی درست انتخاب نشدهاند.
در این مقاله تلاش ما بر این است که ببینیم افراد مختلف چه اشتباهاتی را در خصوص کلمات کلیدی خود مرتکب شدهاند که بتوانیم از این چالشها در کمپین خودمان جلوگیری کنیم.
امیدوارم که در پایان این مقاله دید مناسبی نسبت به انتخاب کلمات کلیدی خود پیدا کنید.
چالش اول: بهتر است چند کلمه ی کلیدی در کمپین تبلیغاتی خود داشته باشیم؟
شاید این سوال کمی برایتان ترسناک باشد، چون هیچ کس پاسخ دقیقی برای آن ندارد و هر کس یک تعداد نسبی را اعلام میکند.
اما بگذارید روشنتان کنم که این تعداد واقعا یک تعداد نسبی است و هیچ تعداد مشخصی برای آن وجود ندارد.
مهم نیست شما چند کلمه ی کلیدی در اکانتتان دارید که بهترین جواب را بگیرید! بلکه مهم این است که کلمات شما به چه میزان هدفمند هستند.
برای یک کسب و کار بهترین تعداد کلمات کلیدی میتواند 5 تا باشد چون تعداد بیشتر آن فقط هزینه مرف میکند و هیچ تفاوتی در بازخورد به وجود نمیآورد.
برای یک کسب و کار دیگر هم ممکن است شما مجبور باشید 100 کلمه ی کلیدی را استفاده کنید تا بتوانید بهترین جواب را از تبلیغاتتان بگیرید.
چالش دوم: از کلمات کلیدی هم خانواده و مترادف استفاده کنم یا خیر؟
چند سال قبل، اگر شما 1000 کلمه ی کلیدی هم در کمپین های تبلیغاتیتان استفاده میکردید که 999 تای آن تکراری و همخانواده بودند، مشکلی به وجود نمیآمد.
اما با پیشرفت تکنولوژی و آپدیت های گوگل، یکی از وظایف اصلی شما به عنوان کمپین منیجر اکانت بهینه سازی کمپینهایتان از کلمات اضافی و تکراری است.
شما باید تا جای ممکن تلاش کنید که کلماتی که انتخاب کردهاید همپوشانی ندارند و کلمهی کلیدی اضافهای در کمپینتان وجود ندارد. اگر حواستان به این موضوع نباشد، کمپینتان از بهینه بودن فاصله میگیرد و عملکرد کلی تبلیغاتتان افت میکند.
پس فکر نکنید استفاده زیاد از کلمات کلیدی هنر است و هر چه تعداد کلمات کلیدیتان بیشتر باشد قرار است جواب بهتری از کمپینهایتان بگیرید.
دقیقا برعکس این ماجراست.
اگر بلد نباشید چگونه کلمات کلیدیتان را دسته بندی کنید و حواستان نباشد کلمات اضافی را حذف کنید احتمالا یک کمپین سرچ نامرتب با مصرف هزینه ی بسیار بالا خواهید داشت که هیچ سودی برای کسب و کارتان نخواهد داشت.
چالش سوم: کلمات کوتاه بهترند یا کلمات بلند؟
در کمپین های تبلیغات گوگل، معمولا عباراتی که شامل 3 کلمه یا کمتر هستند به عنوان short tail و عباراتی که از 3 کلمه یا بیشتر تشکلی شدهاند به عنوان long tail شناخته میشوند.
حالا سوال اینجاست که استفاده از کدام نوع عبارات برای ما بهتر است و ممکن است با هزینه ای پایینتر ما را به نتیجهی دلخواهمان برساند؟
معمولا تعداد سرچ کلمات long tail خیلی کمتر از کلمات short tail است اما به همان اندازه کلمات بلندتر هدفمندتر هستند.
از طرف دیگر شما برای کلمات بلندتر هزینه ی کلیک کمتری پرداخت میکنید زیرا میزان رقابت در این کلمات خیلی پایینتر است.
طبق تجربهی شخصی من استفاده از عبارات بلندتر همیشه باعث شده است:
1) کاربران هدفمندتری را جذب کنم 2)هزینه ی کمتری به ازای هر کلیک بپردازم
ولی خب این موضوع نسبی است و ممکن است تجربه ی شما با تجربه ی من کمی متفاوت باشد.
در کل من اگر جای شما باشم سعی میکنم در شروع کمپین از کلمات بلندتر استفاده کنم و اگر جواب نگرفتم به سمت کلمات کوتاهتر بروم.
حالا باز هم انتخاب با شماست 🙂
چالش چهارم: از چه match type هایی بهتر است استفاده کنم؟
در طول سالیان اخیر، تغییرات زیادی در خصوص نحوهی عملکرد match type های کلمات در کمپین های گوگل ادز به وجود آمده است.
برای مثال اگر شما قبلا از match type اکزکت برای یک کلمه استفاده میکردید، گوگل فقط و فقط تبلیغات شما را به افرادی نشان میداد که عینا کلمهی مدنظر شما را جست و جو کرده باشند.
اما این روزها گوگل با آپدیتهای فراوان و رنگارنگی که داده و هر روز ما را با آپدیت های جدید غافلگیر میکند، match type ها نیز به میزان زیادی تحت تاثیر این تغییرات قرار گرفتهاند.
برای مثال این روزها استفاده از کلمات براد مچ را به هیچ کدام از مشتریانم توصیه نمیکنم زیرا حوزهی تطابق این کلمات آنقدر زیاد شده است که ورودیها گاها آنقدر عجیب و غریب است که آدم می ماند این کلمات از کجا آمده اند.
اگر از من میشنوید برای اینکه بتوانید جواب بهتری از تبلیغاتتان بگیرید، مخصوصا اگر بودجهی تبلیغاتیتان محدود است، از حالت های phrase و exact برای کلماتتان استفاده کنید و بعدها فقط در شرایط کنترل شده از broad match ها استفاده کنید.
زیرا اگر سیاست استفاده از این کلمات موذی را به خوبی بلد نباشید، بودجه تان دود میشود میرود هوا و شما میمانید و یک چهرهی مبهوت که جواب کارفرمایتان را چه بدهید!
کلام پایانی
ما در این مقاله تلاش کردیم که شما را با چالشهای مهمی که افراد مختلف در مواجهه با کلمات کلیدیشان در طی سالیان مختلف دیدهاند آشنا کنیم و بهترین راهکار را پیش پای شما بگذاریم.
حقیقت این است که تمامی مسائلی که به آنها پرداختیم کاملا نسبی هستند و ممکن است تجربهی افراد در مواجهه با چنین چالشهایی کاملا متفاوت باشد.
اما خب کلیت ماجرا همین است که با هم دیدیم.
امیدوارم که توانسته باشید با مرور این چالشها، بهترین تصمیم را برای بهینهسازی کمپین های سرچتان بگیریدو از این به بعد بازخوردتان چندین برابر شود.
بیشتر بخوانید:
تفاوت بین تبلیغات گوگل و سئو؟ آیا یکی بهتر از دیگری است؟