دوران کودکی ما به بازی های ساده ای مثل هفت سنگ گذشت. بازی های گروهی که صرفا به خاطر ذات سرگرم کننده شان، نمی توانستیم دست از تجربه آن ها در کوچه و خیابان بکشیم. در دنیای مدرن این بازی های ساده و فیزیکی، جای خود را به بازی های ویدیویی داده اند. بازی هایی که این روزها، اسمشان در کنار صنایع مولتی میلیارد دلاری جهان دیده می شود و برخی از آثارشان چنان تاثیری روی دنیای پیرامون ما دارند که کم تر رسانه ای در جهان سرگرمی می تواند حتی ذره ای نزدیکشان شوند. با این حال، هنوز هم ویدیو گیم هایی هستند که نمی خواهند صرفا یک محصول تجاری باشند. برای توسعه دهندگان این آثار، خود ذات سرگرمی است که اهمیت دارد. آن ها نمی خواهند که از کنارشان ساده بگذریم، بلکه هدفشان این است که ما را مثل همان بازی های دوران کودکی، درگیر رقابت نگه دارند و با اینکه هیچ وقت اعتیاد به بازی های ویدیویی سند و مدرک علمی پیدا نکرد؛ کاری کنند که معتاد آن ها شویم. پس به پاس همان هفت سنگی که در دستمان می گرفتیم و ساعت ها با آن ها در کوچه و خیابان مشغول بازی بودیم، این هم از هفت ویدیو گیم اعتیادآور که شما را میخکوب میکنند.

Dota 2

بازی اعتیادآور Dota 2

بازی های آنلاین امروزی، اگر بخواهند که در لیست پردرآمدترین ها قرار بگیرند چاره ای ندارند که به صورت لایو سرویس و رایگان در دسترس مخاطب قرار بگیرند. چرا که گیمرهای امروزی معمولا برای آثار رقابتی پریمیومی که هزینه دارند و در ادامه قرار است جیبش را هم با آیتم های تزئینی و کاراکترهای قابل بازی جدید خالی کنند، پولی نمی پردازد. پس تنها راه حل بازی سازان این است که بازی های آنلاین رایگان اما اعتیادآوری بسازند که مخاطب را عین یک سیاهچاله درون خود می کشند و هزینه هایشان را از طریق میکروترنزکشن های بعضا تزئینی جبران می کنند. یکی از اولین بازی هایی که با همین سیستم مالی وارد مارکت ویدیو گیم شد، همین Dota 2 بود. اثری که این روزها ژانر MOBA با آن تعریف می شود و شرکت سازنده اش یعنی Valve آنقدر به واسطه آن درآمد دارد که چند سالی است دیگر به فکر ساخت بازی های جدید نیفتاده است.

بازی Dota 2 به ظاهر گیم پلی ساده ای دارد. شما یکی از هیروهای بازی را انتخاب می کنید، بسته به همان شخصیت آیتم های مختلفی را می خرید و در نهایت به کمک ۴ بازیکن دیگری که در تیم تان حضور دارند برای انداختن برج های طرف مقابل اقدام می کنید. اولین تیمی که به قلب زمین طرف مقابل وارد شود و سازه Ancient آن ها را بیندازد، پیروز میدان خواهد بود. اما مسئله به همین سادگی ها هم نیست؛ Dota 2 یک بازی پیچیده و رقابتی است و یاد گرفتن مکانیک های گیم پلی فقط یک کاراکتر آن، ممکن است صدها ساعت طول بکشد. در کنار این موضوع، جنبه رقابتی و احتمالات نامتناهی که ممکن است در جریان یک مسابقه برای هر تیم پیش آید را نباید دست کم گرفت. این موضوع به قدری جذابیت و میزان اعتیادآور بودن تجربه بازی Dota 2 را بالا می برد که ممکن است بعد از هر برد یا باخت با خودتان بگویید: «یک دست دیگه هم بازی کنم و بعد به کارم می رسم»؛ ولی از روی تجربه می گویم: «این اتفاق هرگز رخ نمی دهد». علاوه بر این ها، جا دارد در مورد مسابقات اینترنشنال این بازی هم برایتان بگویم که به صورت سالانه برگزار می شود و در کنار جایزه میلیون دلاری که برای تیم قهرمان به همراه دارد، جزو پر بیننده ترین رویدادهای دنیای سرگرمی است. جالب این است که درآمد اصلی Valve هم از همین مسابقات و با فروش کامپندیوم هایی که برای مخاطب گیمیفیکیشنی جذاب ایجاد می کنند به دست می آید. پس با توجه به توضیحات، اگر میخواهید از زندگی بیفتید، باید Dota 2 را تجربه کنید!

Resident Evil 4

بازی اعتیادآور Resident evil 4

یک فیلم بلاک باستری هالیوودی را در نظر بگیرید که شما توانایی کنترل کاراکتر اصلی آن را دارید. کاراکتری با شخصیت قهرمان گونه که خیلی زود می فهمید توانایی انجام هر کاری را دارد و اتفاقا می تواند به شما هم چنین حسی را منتقل کند. این دقیقا بهترین تفسیری است که از Resident Evil 4 می توانید داشته باشید. اثری که در سال ۲۰۰۵ توسط شینجی میکامی در استودیوهای کپکام و بعد از یک پروسه ساخت عجیب و غریب ساخته شد و نه تنها توانست جایزه بهترین بازی سال را از آن خود کند، بلکه مسیر تمام بازی های اکشن بعد از خودش را برای همیشه تغییر داد. رزیدنت ایول ۴ بازی ترسناکی بود که به خاطر المان های اکشن و مدرنی که داشت، به راحتی قابل دست کشیدن نبود. برای اولین بار در تاریخ بازی های ویدیویی دوربین رزیدنت ایول ۴ به پشت شانه رفت، برای نشانه گیری بهتر روی سلاح ها لیزر قرار گرفت و از همه مهم تر دشمنانی برای بازی تعریف شدند که نقاط ضعف بسیاری در بدنشان وجود داشت و با شلیک به سمتشان می توانستید واکنش های متفاوتی از آن ها ببینید. همه این ها در کنار هم به یک گیم پلی نوآورانه و جذاب شکل دادند که آزادی عمل زیادی به مخاطب می داد. آزادی عملی که ما را کنجکاو می کرد برای امتحان کردن کارهای مختلف. مدام درگیر این بودیم که ببینیم اگر فلان کار را با دشمنان بکنیم چه اتفاقی می افتد. همین موضوع در نهایت به مسیری منتهی می شد تا اکثر گیمرها حداقل چند بار بازی را تجربه و چیزهای متفاوتی را در جریان مراحل امتحان کنند. موقعی هم که نسخه بازسازی شده Resident Evil 4 در سال ۲۰۲۳ منتشر شد، با همین پدیده به شکل ویژه تر رو به رو شدیم. حالا لیان کندی (کاراکتر اصلی بازی) توانایی کشتن دشمنان به صورت مخفیانه و اصطلاحا پَری کردن (شما بخوانید دفاع کردن) ضربات دشمنان را هم داشت و باعث می شد سیستم مبارزات به نسبت قبل، حتی درگیر کننده تر دنبال شود. اما Resident Evil 4 جایی تبدیل به یک بازی اعتیادآوری تبدیل می شد که بازی را برای یک بار تمام می کردید و زمان پلی تروی خودتان را می دیدید. در اینجا جوایزی مثل سلاح های بی نهایت در دستتان قرار می گرفت که تنها هدفشان قلقلک دادن شما برای هرچه سریع تر تمام کردن بازی بود. در این نقطه درون سیاهچاله ای کشیده می شدید که دیگر بیرون آمدن از آن کار ساده ای نبود و زمانی متوجه حجم درگیریتان می شدید که حداقل ۵ یا ۶ باری بازی را از اول به پایان رسانده بودید.

بازسازی بازی “Resident Evil 1”

Clash Royale

بازی اعتیادآور clash royale

سناریویی که Valve برای درآمدزایی Dota 2 و اکثر بازی های لایو سرویس بعد از خودش در نظر گرفت و دنیا را متحول کرد، در نهایت به بازی های موبایلی رسید و آن ها با تکمیل کردن این فرمول توانستند به بازی های اعتیادآوری برسند که درآمدهای میلیارد دلاری دارند. طبیعتا نمی شود از چنین بازی سازانی صحبت کنیم و از سوپرسل، خالق Clash of Clans که یکی از محبوب ترین بازی های موبایلی داخل ایران هم به حساب می آید صحبت نکنیم. ولی روی سخن در این نقطه مقاله Clash of Clans نیست؛ بلکه می خواهیم سراغ برادر کوچکتر و دوست  داشتنی تر آن یعنی Clash Royale برویم. بازی که در سبک تاور دیفنس ساخته شد و مخاطب را مجبور می کرد با استفاده درست از کارت هایی که در دست دارد، سه برج طرف مقابل را در هم بشکند و پیروز میدان باشد. البته اصل جذابیت Clash Royale در استفاده درست از همین کارت هاست. در واقع هر کارتی که شما در اختیار دارید، حکم یک قهرمان را در زمین بازی Clash Royale را دارند و باید مثل مهره های شطرنج به آن ها نگاه کنید. این یعنی هر کارتی که شما در دست دارید، توانایی منحصر به فرد خودش را دارد و باید در زمان و مکان درست از آن استفاده شود تا بازدهی مثبتی داشته باشد. تازه برخی از این کارت ها با کارت های دیگر هم سازگار هستند و استفاده از آن ها در کنار هم می تواند شدت حملات شما را سهمگین تر هم بکند. البته که محدودیت هایی هم برای هر دو طرف رقابت در نظر گرفته شده تا بازی با قاعده و قانون دنبال شود. اما همین رقابت ساده، در زمان خودش به پیچیدگی هایی هم می رسد که بدون داشتن قهرمان های بهتر و یک دست کارت هماهنگ با هم، نمی شود از پس چالش هایش راحت برآمد. اینجاست که مجبورید در یک مسیر اعتیادآور پا بگذارید و برای پیدا کردن قهرمان های بهتر و ارتقای کارت آن ها، ساعت ها رقابت و صندوق باز کنید.

Stardew Valley

بازی اعتیادآور Straw valley

بازی Stardew Valley از آن دست بازی هایی است که معتاد حال خوب تجربه آن می شوید. بازی نه بخش آنلاینی دارد که مجبور باشید به خاطر دریافت یک قهرمان جدید صدها ساعت مشغول بازی با دیگران شوید و نه بخش اکشن درگیر کننده ای دارد که نتوانید بیخیال مزه شیرین ضربه زدن به دشمنانش شوید. Stardew Valley در یک کلام، بازی ساده ای است که به شما آرامش هدیه می دهد و شما را معتاد حس خوب می کند. در واقع Stardew Valley یک شبیه ساز زندگی در روستا است. این یعنی باید برای خودتان یک خانه کوچک بسازید، برای پر کردن شکم خود نگران مزرعه و دام هایتان باشید و از همه مهم تر برای پیشرفت سریع تر با دیگر اعضای روستا به خوبی در تعامل باشید. همین سادگی زیبای بازی مثل یک مار خوش خط و خال شما را فریب می دهد، درون لونه اش می کشد و یک دفعه به خودتان می آیید و می بینید که برای سال ها همان جا محبوس بوده اید؛ البته ای کاش که همه حبس شدن ها اینگونه باشند. اعجاز Stardew Valley در جایی است که ابتدا آن را نمی بینید ولی بعد از چند ساعت تجربه بازی، ناگهان متوجه حجم اعتیادآور بودن بازی می شوید و میبینید که بیشتر از زندگی عادیتان منتظر رسیدن فصل بهار در بازی هستید. یا هنوز تابستان تمام نشده، نگران سرمای زمستان شده اید و دغدغه گرم کردن خانه و آغل مزرعه را بیشتر از باز کردن شیر شوفاژ خانه واقعی تان را دارید. Stardew Valley در یک کلام به شما زندگی متفاوتی را هدیه می دهد که هیچ وقت نمی توانستید در دنیای واقعی مزه شیرین آن را بچشید. پس حتما سراغش بروید و به خودتان یک زندگی دیگر و شاید دلنشین تر هدیه بدهید.

Hades

بازی اعتیادآور Hades

معمولا وقتی از ژانر روگ لایک صحبت می شود، یاد بازی های دشواری می افتیم که باید برای تمام کردن یک چرخه آن ها ساعت ها زحمت بکشیم، بمیریم و بهتر شویم. اما Hades نه تنها این رویه را برای همیشه در بازی های روگ لایک تغییر داد، بلکه سوپر جاینت گیمز (سازندگان بازی) با ایجاد یک ساختار متفاوت، یکی از خلاقانه ترین و اعتیادآورترین بازی های تاریخ را خلق کرد. بازی Hades داستان زگریس، یکی از ایزد زادگان اساطیر یونان باستان را روایت می کند که می خواهد از دنیای زیرزمین یا همان آندر ورلد فرار کند و به کشف دنیای بیرون بپردازد. پس در نهایت هر چرخه بازی، یک تلاش ناموفق زگریس برای فرار از آندر ورلد خواهد بود. تلاش های نافرجامی که در تک تک آن ها قصه های تازه ای برای روایت شدن از زبان کاراکترهای مختلف وجود دارد و در نهایت به شما مسیری برای پیشرفت کردن نشان می دهد. شاید باور نکنید اما تعداد دیالوگ هایی که برای تمام کاراکترهای بازی نوشته شده، به تعداد دفعاتی خواهد بود که قرار است شما در Hades بمیرید؛ به عبارت دیگر آنقدر دیالوگ و داستانک برایتان وجود دارد که نتوانید همه شان را بشنوید. همین امر میتواند یکی از دلایل اعتیادآور بودن این بازی باشد. در کنار این ها، تعداد بیلدهایی که در هر چرخه می توانید برای زگریس در نظر بگیرید هم به قدری زیاد است که از یک جایی به بعد امتحان کردن بیلدهای جدید و ترکیب کردن نیروی ایزدهای مختلف با هم، یکی از کارهای روزمره زندگیتان می شود. این یعنی قرار نیست راحت از دنیای زیرزمینی Hades فرار کنید؛ پس راحت بنشینید و از تجربه هر بار تلاشتان نهایت لذت را ببرید.

موفقیت Hades 2 و دیگر بازی‌های مستقل در برابر افت نام‌های بزرگ

Minecraft

بازی اعتیادآور Minecraft

این روزها همه ماینکرفت را می شناسند. پرفروش ترین بازی تاریخ ویدیو گیم که نه تنها روی کنسول ها و PC در دسترس است، بلکه همین الان می توانید آن را روی گوشی های هوشمندتان هم تجربه کنید. با یک دنیای پیکسلی طرف هستید که هر بلاک آن قابل تخریب و تغییر است و به همین واسطه می توانید عملا هر کاری که می خواهید در جهان آن انجام دهید. می خواهید یک ابر شهر بزرگ بسازید، مشکلی نیست. در نظر دارید کتابخانه ای از کتاب های مهم اما ممنوعه جهان داشته باشید، این هم مشکلی نیست. پس شاید دیگر لازم نباشد که بگویم باز هم مشکلی نیست که اگر بخواهید در جهان ماینکرفت یک سریال بسازید و آن را از طریق یوتیوب و پلتفرم های دیگر به دنیا نشان دهید. یا اصلا دل را به دریا بزنید و کل جهان را با تمام جزئیاتش از نو بسازید و به کمک آن، جغرافیا و تاریخ را همزمان به دانش آموزان سر کلاس درس آموزش دهید. بلی، ماینکرفت در ظاهر بازی ساده اما از درون اثری کاملا پیچیده است که نه تنها هر تخیلی را در آن به واقعیت تبدیل می شود بلکه آنقدر پتانسیل دارد که برای امتحان کردن هر یک از آن ها چاره ای جز پیدا کردن اعتیاد به ساخته عجیب استودیو موجانگ باقی نمی ماند.

Vampire Survivors

بازی اعتیادآور Vampire Survivors

در مورد Hades و تجربه متفاوتی که از بازی های روگ لایک ارائه می دهد، صحبت شد. اما برادر کوچک تر ژانر Hades که اططلاحا روگ لایت صدا زده می شود، برای سال ها دست نخورده باقی مانده بود و دنبال یک منجی می گشت تا دستی به سر و روی آن بکشد. از بین تمام بازی هایی که طی این سال ها در زیر ژانر روگ لایت منتشر شدند اما قرعه به نام Vampire Survivors افتاد تا این مسولیت مهم به گردنش بیفتد؛ انصافا سازندگان بازی هم خوب از پس این کار مهم برآمدند. به صورت کلی، بازی های روگ لایت یک سری بازی اکشن ساده هستند که شما را در محیطی پهناور رها می کنند و تنها وظیفه شما چیزی نیست جز زنده ماندن. برای انجام این کار باید با هیولاهای متفاوت بجنگید، امتیاز جمع کنید، سلاح و جادوهای جدید به دست آورید، آن ها را آپگرید کنید و در نهایت بمیرید. بله، چرخه هر مرحله بازی با مرگ به پایان می رسد. مهم نیست که چه مقدار در ساختن کاراکتری قدرتمند که هیچ دشمنی حریفش نیست، عملکرد خوبی داشته اید. نه، زمان در بازی های روگ لایت دشمنی است که شما هیچ وقت نمی توانید در مقابل آن ایستادگی کنید و وقتی که ثانیه های عمر کاراکترتان به پایان برسند، دیگر جایی برای عرض اندام وجود نخواهد داشت. از کل تلاشی که در جریان هر چرخه انجام داده باشید، فقط امتیازها برایتان باقی می مانند و با استفاده از آن ها می توانید کاراکتر و سلاح هایتان را آپگرید کنید و برای چرخه های بعدی آماده تر شوید. اما همین قدرتمندتر شدن کاراکتر و تا انتهای زمان زنده ماندن است که از Vampire Survivors یک بازی به شدت اعتیادآور و دوست داشتنی ساخته که وقتی آن را روی موبایل، کنسول یا پی سی تان نصب کنید، دیگر دست کشیدن از تجربه آن یک امر محال می شود.

این هم از ۷ بازی اعتیاد آوری که احتمالا برخی از آن ها را تجربه کرده اید و برخی دیگر را حتی به اسم هم نمی شناختید. حالا از شما میپرسیم که اعتیادآورترین ویدیو گیمی که تا حالا تجربه کرده اید چه بوده است؟ حتما در بخش کامنت ها از بازی های اعتیادآوری که همین الان مشغول تجربه شان هستید بگویید؛ شاید ما هم مثل شما درگیر شدیم.