بالاخره بعد از ۴ سال، دنباله Hellblade، بازی اخیر استودیو نینجا تئوری در ماه جاری عرضه میشود و آخرین تریلری که از این بازی منتشر شد بسیاری از سوالاتی که ذهن ما گیمر ها را درگیر کرده بود جواب داد. هل بلید ۲، ۲۱ ماه می منتشر میشود و حالا دیگر میدانیم چه انتظاراتی باید از این بازی داشته باشیم. از طراحی شخصیت گرفته تا تاریخ انتشار، به نظر میرسد Hellblade 2 از بهترین بازی های Xbox series x باشد. بله! درست متوجه شدید، متاسفانه این بازی روی کنسول های پی اس ۵ عرضه نمیشود.
حال به سراغ دانسته هایمان از این بازی میرویم:
قبل از هرچیزی همونطور که از اسمش مشخص است، این بازی دنباله Hellblade senua’s sacrifice میباشد و اگر نسخه قبل را بازی کرده باشید میتوانید تصور کنید که قرار است با چه تجربه ی منحصر به فرد و مریضی روبرو شوید. و اگر از معدود کسانی هستید که تا به حال این بازی را تجربه نکرده اید، خلاصه ای تقریبا طولانی از داستان را برایتان نوشتیم تا یک ایده ی کلی از روند داستان زیبای این بازی داشته باشید.
داستان بازی
محیط و شخصیت اصلی:
بازی در دوران وایکینگها میگذره و داستان سنوآ، یه جنگجوی پیکتی رو دنبال میکنه که به دنیای زیرین نروژیها یعنی ههلهایم سفر میکنه. هدفش اینه که روح عشق از دست رفتهش، دیلیون، رو نجات بده. سنوآ دچار روانپریشی شدیده و همین باعث میشه صداهای تو سرش بشنوه و چیزهایی ببینه که وجود خارجی ندارن. او سر بریده دیلیون رو با خودش حمل میکنه چون باور داره که روح دیلیون توی اون سر زندانی شده و میخواد با هلا، الهه مرگ، معامله کنه تا دیلیون رو برگردونه.
خلاصه داستان:
بازی Hellblade با سفر سنوآ با یک قایق کوچیک به سمت هلهایم شروع میشود و از همان ابتدا مشخص میشود که با یک داستان تاریک و پر احساس رو به رو هستیم. گذشته سنوآ از طریق فلشبکها و صداهای داخل ذهنش فاش میشود. او روستای محل زندگیش را ترک میکند چون باور کرده است که نفرین شده و باید به دنبال درمان باشد؛ اما وقتی دوباره به روستا برمیگردد میبیند که روستا نابود شده و دیلیون را قربانی کرده اند و این اتفاقات تراژیک باعث میشود سنوآ سفرش را به هلهایم شروع کند.
سفر به هلهایم:
وقتی سنوآ به هلهایم میرسد، باید از پس چالش های مختلفی بربیاد که توان روحی و روانی و جسمیش را آزمایش میکنند. محیط پر از توهماتی است که حالت روانپریشی سنوآ را منعکس میکند. سنوآ باید انواع معماها را حل کند تا به جلو پیش برود و برای حل این معماها معمولاً نیاز است که دنیا را به شکل دیگری ببیند، که نمادی از درکهای تغییر یافته او به خاطر وضعیت روانیش است.
مواجهه های کلیدی:
همانطور که شخصیت اصلی Hellblade به جلو پیش میرود، با خدایان و موجودات افسانهای مختلفی روبرو میشود. باید والهراون، خدای توهمات، را شکست بدهد که نمایندهٔ فریب و چالشهای تشخیص واقعیت از خیال هست. چالشهای والهراون شامل عبور از محیطهای پر فریب و حل معماهای پیچیده است. برخورد مهم دیگرش با سورتر، غول آتش است که نمایندهٔ ویرانی و خشم میباشد. قلمرو سورتر پر از آتش و خاکستر است و سنوآ باید این عناصر را پشت سر بگذارد تا او را شکست دهد.
مواجهه با گذشته:
در طول سفر، سنوآ با خاطراتی از گذشته اش روبرو میشود؛ به خصوص آزار و اذیتهایی که از طرف پدرش، زینبل، دیده است. پدرش باور داشت بیماری روانی سنوآ نفرین است و با او به شدت برخورد میکرد. این خاطرات با اتفاقات و مکانهای خاصی تحریک و باعث میشوند سنوآ تجربیات غم انگیزش را دوباره به یاد آورد. صداهای درون ذهنش، به ویژه صدای دروث، که قبلا یک برده بوده است و دانستههای زیادی درباره افسانههای نروژی دارد، به او اطلاعات و راهنمایی میدهد، هرچند که راهنماییش اغلب رمزآلود و تکه تکه است.
مواجهه با هلا:
اوج داستان Hellblade، مواجهه سنوآ با هلا است. این مبارزه نه تنها فیزیکی بلکه نمادین هم هست و بیانگر مبارزه نهایی سنوآ با روان خودش است. ظاهر ترسناک و قدرت غالب هلا، تاریکترین ترسهای سنوآ را به تصویر میکشد. همانطور که سنوآ میجنگد، مجبور میشود حقیقتی درباره خودش و سفرش را قبول کند. در یک پیچش غمانگیز، فاش میشود که هلا و سنوآ دو جنبه از یک شخص هستند و نمایانگر مبارزه ذهنی سنوآ برای پذیرش بیماری روانی و غم از دست دادنش است.
حل و فصل:
در نهایت، سنوآ درک میکند که برای نجات خودش باید از دیلیون بگذرد. او قبول میکند که روانپریشی بخشی از وجودش است اما کل وجودش را تعریف نمیکند. این پذیرش با آزاد کردن روح دیلیون نمادین است که نشان میدهد باید به جلو حرکت کند. بازی با امید و مقاومت به پایان میرسد، سنوآ تصمیم میگیرد که به زندگی ادامه داده و با چالشهایش روبرو شود.
مکانیکهای خاص بازی
نمایش روانپریشی:
یکی از ویژگیهای برجستهی بازی، نمایش روانپریشی است. توسعهدهندگان با همکاری نزدیک با دانشمندان عصبشناسی و افرادی که تجربهی روانپریشی دارند، اطمینان حاصل کردند که این نمایش دقیق است. توهمها و هذیانهای سنوآ بخشی از گیمپلی Hellblade است و روی نحوهی درک و تعامل بازیکنان با دنیای بازی تأثیر میگذارد. حضور دائمی صداهایی به نام «فوریها» منعکسکننده افکار مزاحم و توهمات شنیداری رایج در روانپریشی است. این صداها راهنماییهای متناقض ارائه میکنند، سنوآ را مسخره میکنند و گاهی اوقات نکات مفیدی را بیان میکنند و تجربهای پیچیده و همهجانبه ایجاد میکنند.
طراحی صوتی نوآورانه:
طراحی صوتی بازی به صورت چشمگیری خلاقانهست و از تکنیکهای صدای سهبعدی (باینورال) استفاده میکند تا یک منظره صوتی سهبعدی ایجاد کند. این طراحی باعث میشود بازیکنان احساس کنند توسط صداهای درسر سنوآ محاصره شدند و همینطور حس روانی سنوآ را به طور واقعیتری تجربه کنند. این تجربهی صوتی با هدفونها بهترین حالت را دارد چون بازیکنان میتوانند صداها را از جهتهای مختلف بشنوند که دقیقا مانند تجربه سنوآ است.
داستانگویی بصری و محیطی:
بازی از افکت های دیستورشن دار و تغییرات محیطی برای نشان دادن حالت روانی سنوآ استفاده میکند. به عنوان مثال، بعضی مناطق بازی بر اساس درک سنوآ تغییر میکنند و بازیکنان باید نمادها را تطبیق دهند یا از توهمات عبور کنند تا جلوتر روند. این عناصر بصری نه فقط برای حل معماها بلکه برای غوطهور کردن بازیکنان در واقعیت شکستهی سنوآ هستند. محیط بازی Hellblade پر از جزئیات است و از تصاویر نمادین استفاده میکند که منعکسکننده مبارزات درون شخصیتی سنوآ هستند.
سیستم مبارزه:
تقابل ها در Hellblade به صورت مبارزه های تن به تن با تعداد محدودی از دشمنان طراحی شده اند. مکانیکهای مبارزه ساده است اما نیاز به زمانبندی دقیق و استراتژی دارد که مبارزات جسمی و روانی سنوآ را منعکس میکند. هر مبارزهای برای بقا است که سفر شخصی سنوآ را منعکس میکند. عدم وجود یک HUD (نمایش سرهمبندی شده) سنتی به این معناست که بازیکنان باید به نشانههای صوتی و بصری تکیه کنند تا حملات را پیشبینی کنند و ری اکشن دهند.
مکانیک مرگ دائمی:
Hellblade یه مکانیک منحصر به فرد معرفی میکند که در اون سنوآ توسط یه «پوسیدگی» آلوده میشود که با هر مرگ رشد میکند. گفته میشود که اگر این پوسیدگی به سر سنوآ برسد، سفرش پایان یافته و فایل سیو بازی پاک میشود. این مکانیک باعث شده که هر مبارزه پر از تنش و استرس باشد. هرچند بعد ها مشخص میشود این تهدید صرفا یک حقه ی روانی است ولی ترس از دست دادن پیشرفت، تاثیر بیشتری روی بازیکن میگذارد.
حالا به سراغ بازی دوم Hellblade: Senua’s Saga ، ارتباط آن با بازی اول و هر چیزی که تا حالا دربارهاش میدانیم میرویم:
Hellblade II: Senua’s Saga
تاریخچه و معرفی:
بازی Hellblade II: Senua’s Saga برای اولین بار در مراسم The Game Awards 2019 معرفی شد. این بازی دنبالهای برای Hellblade: Senua’s Sacrifice است و توسط Ninja Theory توسعه داده میشود. این معرفی با یک تریلر سینمایی خیرهکننده همراه بود که بلافاصله طرفداران را هیجانزده کرد.
داستان و پیشزمینه:
اگرچه هنوز اطلاعات دقیقی درباره داستان بازی دوم به طور کامل منتشر نشده، اما از روی تریلرها و مصاحبههای تیم توسعهدهنده میشود نکاتی را حدس زد..
سنوا و روانپریشی:
در بازی اول Hellblade، سنوآ با پذیرش روانپریشی و غم از دست دادن عشقش دیلیون، به نوعی آرامش نسبی دست پیدا کرد. حالا در بازی دوم، به نظر میرسد که سنوآ باید با چالشهای جدیدی روبرو شود که احتمالا باز هم به وضعیت روانیاش مربوط میشود. تریلرها نشون میدن که سنوآ همچنان با صداهای داخل سر و توهماتش دست و پنجه نرم میکند، اما این بار به نظر میرسد که به شکلی متفاوت و قویتر با اونها روبرو میشود.
محیط و فرهنگ:
تریلرهای بازی دوم محیطهای وسیعتر و تنوع بیشتری را نشون میدهند. سنوآ در سرزمینهای وحشی و اسرارآمیز نروژ به ماجراجویی میپردازد و با تهدیدات جدیدی از سوی نیروهای افسانهای روبرو میشود. تریلرها نشون میدهند که فرهنگ نروژی و عناصر اسطورهای بیشتری در بازی دوم وجود دارد، که این نشوندهندهی تعمیق در جهانبینی و داستانپردازی بازی است.
مبارزات و گیمپلی Hellblade 2:
با توجه به تریلرهای بازی دوم، به نظر میرسد که مبارزات گستردهتر و پیچیدهتری رو شاهد خواهیم بود. سنوآ با ارتشی از جنگجویان همراه میشود که این میتواند نشاندهندهی این باشد که او در حال رهبری یا شرکت در یک شورش بزرگتر علیه نیروهای شر و افسانهای است. مبارزات، با توجه به کیفیت ویدیوها، احتمالا واقعگرایانهتر و استراتژیکتر خواهند بود و بر روی همکاری و تاکتیکهای گروهی تمرکز خواهند داشت.
رویکرد جدید به روایت و صداگذاری:
در تریلرها، استفاده از صداگذاری دوباره برجسته است. تکنیکهای صدای سهبعدی که در بازی اول Hellblade به کار رفته بود، احتمالا در بازی دوم هم به کار میرود و حتی ممکنه پیشرفت کرده باشد. این صداگذاریها همچنان نقش مهمی در روایت و تجربهی بازی خواهند داشت و بازیکنان را به عمق ذهن سنوآ و تجربههای روانیاش میبرند.
تیم توسعه و تکنولوژی:
تیم Ninja Theory اعلام کرده که برای توسعه بازی دوم از تکنولوژیهای پیشرفتهتر و موتور Unreal Engine 5 استفاده میکنند. این ارتقاء فنی به بازی اجازه میدهد تا از نظر گرافیکی و فیزیکی بسیار واقعیتر و تاثیرگذارتر باشد. تیم توسعهدهنده با استفاده از اسکنهای سهبعدی و تکنیکهای موشن کپچر پیشرفته، تلاش میکند تا تجربهای بینظیر و واقعی از حرکتها و حالتهای چهره رو ارائه دهد.
پیوند با بازی اول:
به نظر میرسد بازی دوم Hellblade که مستقیما ادامهدهنده داستان بازی اول باشد، با تمرکز بر رشد شخصیتی سنوآ و چالشهای جدیدی که باید باهاشون روبرو شود. در حالی که سنوآ در بازی اول با پذیرش و آشتی با خودش مواجه بود، در بازی دوم باید از این پذیرش فراتر میرود و شاید به دنبال راهی برای تغییر و بهبود وضعیتش باشد. همچنین، ممکن است شاهد برخی شخصیتهای قدیمی باشیم که در بازی دوم نقش مهمی ایفا کنند.
نتیجهگیری
به نظر میرسد Hellblade II: Senua’s Saga تجربهای عمیقتر، گستردهتر و پرچالشتر از بازی اول باشد. داستان سنوآ ادامه پیدا میکند و او باید با چالشهای جدید و نیروهای افسانهای مواجه شود. با استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته و تیم توسعهدهندهی با استعداد، انتظارات برای این بازی بسیار بالاست و به نظر میرسد که قرار است یکی از تجربههای بینظیر و بهیادماندنی دنیای بازیهای ویدئویی را ارائه کند.
بیشتر بخوانید:
آخرین شایعات درباره Nintendo Switch 2 و هرآنچه از آن میدانیم